راههاي گزينش همسر
راههاي گزينش همسر
راههاي گزينش همسر
راه اول: مشورت
راهنماي دانا
تکيه به رأي خود و مشورت نکردن، براي نوجوانان خطرناک است؛ خصوصا در مسأله ي «انتخاب همسر» و ممکن است پشيمانيهاي غير قابل جبراني به بار آورد.
خداوند در توصيف مؤمنان مي فرمايد: آنان اهل مشورتند، «و أمرهم شوري بينهم (1) و چه امري مهمتر از انتخاب همسر؟!»
پس، در همه ي مراحل ازدواج و تشکيل زندگي مشترک، بايد با اين «راهنماي دانا» مشورت کرد و مسائل را «گام به گام» با او در ميان گذارد.
صفات مشاور
اينک صفات مشاور:
1- تدين: به انسان بي دين، نمي شود اعتماد کرد. انسان متدين، علاوه بر اينکه مورد اعتماد است، قضايا را از ديدگاه اسلام مي نگرد و مطابق معيارهاي اسلامي نظر مي دهد.
2- عقل وفهم.
3- نسبت به مسائل انتخاب همسر و ازدواج، آگاهي کافي داشته باشد.
4- حريت رأي. رأي و عقيده ي خود را آزادانه و بدون ترس و مصلحت انديشي غلط، بيان کند. انساني که «آزادي رأي» نداشته باشد، ممکن است مصلحتهايي را در نظر بگيرد که به زيان مشورت کننده تمام شود.
5- دلسوز و خيرخواه.
6- امين و راز دار باشد.
و...
پدران و مادران، مي توانند نقش مهمي در اين باره داشته باشند و مشاوران دلسوز و خيرخواهي براي جوانان باشند و نظرات و تجربيات خود را در اختيار فرزندانشان قرار دهند؛ اما نظراتشان را بر آنان تحميل نکنند.
تذکري مهم!
خداوند در اين باره به پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «شاورهم في الأمر» با مسلمانان درباره ي امور مشورت کن آنگاه تصميم بگير و با توکل به خدا عمل کن «فإذا عزمت فتوکل علي الله.»(2)
راه دوم: واسطه و معرف
ارزش و اهميت و ثواب اين کار، در آخر فصل چهارم بيان شد؛ لذا ديگر تکرار نمي کنيم.
اين وساطت و معرفي و مراجعه ي به معرف و واسطه، مي تواند اهميت بسزايي در امر انتخاب همسر داشته باشد. بنابراين بايد با ظرافت و دقت با آن برخورد کرد و نمي شود به هر کسي اعتماد نمود، بلکه شخص معرف و واسطه بايد خصوصياتي داشته باشد و دختر و پسر نيز وظايفي در اين باره دارند که لازم است مورد بررسي قرار گيرد:
انواع واسطه ها
1- خيرخواه و آگاه
معيار براي شناختن و ارزشيابي اين «معرفها و واسطه ها»، همان است که در مبحث «مشورت» بيان شد؛ يعني بايد همه ي آن صفات و مشخصاتي که براي «مشاور» بيان گرديد، داشته باشند.
ممکن است «مشاور» و «معرف» يک نفر باشد و يا دو نفر جداگانه. يعني مي شود همان فردي که مورد مشورت قرار مي گيرد، بتواند معرف و واسطه هم باشد و نيز مي شود يکي از آن دو کار را انجام دهد؛ يعني صلاحيت مشاور بودن را داشته باشد، اما کسي را نشناسد که معرفي کند.
2- خيرخواه، اما ناآگاه
نمونه ي تأسفبار
از جمله کارهاي خير او، معرفي دختران و پسران به يکديگر و وساطت در امر ازدواج، بود؛ اما – متأسفانه- در اين قسمت از کارهايش، آگاهي و تجربه و بينش کافي نداشت و به همين دليل، وساطتها و معرفي هايي که مي کرد –معمولا- ناموفق از کار در مي آمد.
يک مورد از اين معرفي هايش اين بود:
«افسانه» را براي همسري «غلام» معرفي و خيلي هم از «افسانه» تعريف کرد. «برادر غلام» که از روحيه و خصوصيات برادرش شناخت کامل داشت و نسبت به «افسانه» نيز مقداري شناخت پيدا کرده بود، به آن «معرف» گفت: « اين دختر براي برادرم مناسب نيست و با هم جور در نمي آيند و نمي توانند زندگي موفقي داشته باشند...» اما آن «معرف و واسطه» پافشاري مي کرد و مي گفت: «بگذار با هم صحبت کنند و همديگر را ببينند، شايد به توافق برسند»! «برادر غلام» که ازضعف و بي ارادگي و ناداني برادرش با خبر بود و از حيله گري و شيطنت و زبانبازي «افسانه» نيز مقداري آگاه شده بود، به آن «واسطه» گفت: « من برادرم را خوب مي شناسم و از روحيات او خبر دارم؛ اگر با اين «افسانه» صحبت کند، فريفته ي او خواهد شد و تسليمش مي گردد و آنگاه توافق اصطلاحي صورت مي گيرد، اما اين توافق، حقيقي نخواهد بود و در آينده عواقب وخيمي به دنبال خواهد داشت.»
اما آن «واسطه» همچنان پافشاري مي کرد و در اين پافشاري و اصرار، نيت خير داشت و هيچ گونه غرض سوئي نداشت.
به هر حال، «غلام» وارد ميدان شد.؛ «آن برادر» با خود «غلام» نيز صحبت کرد و به او گفت: «برادرم! اين دختربه درد تو نمي خورد. خصوصياتي دارد که اصلا با تو متناسب نيست و اگر با او ازدواج کني، زندگي تان خراب خواهد شد.» اما –متأسفانه – تلاشهاي او به جا نرسيد و سرانجام «غلام» و «افسانه» با هم ملاقات و صحبت کردند و نتيجه هما شد که «برادر» مي گفت! «غلام» تسليم «افسانه» شد!... و بالاخره ازاواج کردند... (افسوس!)
«برادر» به «واسطه» گفت: «ديدي چه کردي؟!» «واسطه» گفت: «من قصد خير داشتم و هرگز نمي خواستم چنين شود. «برادر» گفت: «من مي دانم که تو قصد خير داشتي، اما چون توان و صلاحيت اين کار را نداري، «شر» به بار آوردي! ديگر هرگز از اين کارهاي خير نکن...»
اين «معرف» همان کسي بود که «اسماعيل و صفورا» را –که داستانشان در فصل پنجم گذشت- به يکديگر معرفي کرد!!
3- افرادي که نيت سوء دارند و غرضهاي پليد و منافع خاصي را دنبال مي کنند.
اين افراد، نيتشان «شر» است و عملشان هم «شر»، همانند «دلالان حقه بازي» هستند که با ظاهر سازي و سرهم بندي و زبانبازي و حيله گري، مي خواهند منافع و غرضهاي پليد خود را تأمين کنند.
جوانان و خانواده ها بايد کاملا مواظب باشند که دچار اين «شيادان» نشوند و فريبشان را نخورند.
تذکري لازم به جوانان:
پي نوشت :
1- سوره ي شوري، آيه ي 38.
2- سوره ي آل عمران، آيه ي 159.
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}